سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزی حضرت عیسی (علیه السلام ) از صحرائی می گذشت. در راه به عبادتگاه عابدی رسید و با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام، جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آنجا می گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (علیه السلام) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن بازماند. همان جا ایستاد و گفت: (( خدایا! من از کردار زشت خویش شرمنده ام، اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند ، چه کنم؟! خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر! )) چشم عابد بر جوان افتاد، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: (( خدایا! مرا در قیامت با این جوان گنهکار محشور مکن!)) در این هنگام خدا به پیامبرش وحی فرمود که: به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با آن جوان محشور نمی کنیم. چه ، او به دلیل توبه و پشیمانی ، اهل بهشت است و تو ، به علت غرور و خود بینی ، اهل دوزخ .

منبع : خزینه الجواهر-ص 647






تاریخ : یادداشت ثابت - سه شنبه 94/1/26 | 10:37 صبح | نویسنده : مرتضی رفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • حامد حسینی